ژواناژوانا، تا این لحظه: 12 سال و 9 ماه و 8 روز سن داره

دختر کوچولوی ما

دومین روز زندگیت

1390/5/23 8:36
نویسنده : مامان و بابا
641 بازدید
اشتراک گذاری

امروز 23 مرداد سال90، دومین روزه زندگیه فرشته آسمونی من و حامد. بعد از اینکه اومدیم خونه، من که خیلی خسته بودم و یه درد عمیق تو کمرم احساس میکردم، حرکت کردن و راه رفتن به شدت برام سخت بود، خدا رو شکر خانوادم پیشم بودن و همه جوره بهم کمک میکردن. بعد از اینکه بهت شیر دادم با همدیگه خوابیدیم، انگار تو هم خیلی خسته بودی که با اون پاهای کوچولوت تونسته بودی این همه راه رو از بهشت تا دنیا بیای. فاصله های شیرخوردنت خیلی کم بود، زود به زود گرسنه میشدی انگار. منم با اشتیاق بهت شیر میدادم. البته شیرم زیاد نبود. وقتی کنارمون میخوابیدی من و بابات دلمون نمیومد که بخوابیم، دوست داشتیم تو بخوابی و ما ساعتها نگات کنیم. بیگناهی و پاکی تو چهرت موج میزد، واقعاً بوی بهشت میدادی، وقتی بهت نگاه میکردم یاد خدا میوفتادم. نفسات بوی خوبی و پاکی میداد، کنارت بودن بهمون آرامش و امید میداد.

عزیزه دلم خوشحالم که الان کنارمونی، انقدر بهت وابسته ایم که نمیدونم تا حالا که نبودی چجوری واسمون میگذشته! انگار با وجود تو عشق من و بابات تازه تکمیل شده و قبلاً چیزی کم داشته. کنارمون بمون و حس قشنگ مادر و پدر شدن رو بهمون بچشون فرشته کوچولوی بهشتی ما.

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)