ژواناژوانا، تا این لحظه: 12 سال و 9 ماه و 8 روز سن داره

دختر کوچولوی ما

3 ماهگی ژوانا جونم و اولین محرم زندگیش

1390/9/14 13:49
نویسنده : مامان و بابا
655 بازدید
اشتراک گذاری

امروز 14 آذر سال90 هستش روز تاسوعا. عزیزم این اولین تاسوعا و عاشورای زندگیته. پارسال همین روز من سلامتیتو از خدا خواسته بودم و نذر کرده بودم که روز هفتم امام حسین نذری بپزم و حالا که امسال تو پیش من و بابایی هستی به اتفاق هم این نذرو ادا میکنیم. روز تاسوعا ما به اتفاق مامان نسرین و بابارضا رفتیم خونه عمه مهناز، چون من هنوز خونشون نرفته بودم و چون قرار بود نی نی عمه به همین زودیا دنیا بیاد اومدیم بهش سر بزنیم، و شب رو اونجا موندیم. خونشون شب سرد بود ولی من حسابی روتو پوشونده بودم که سرما نخوری. فرداش هم رفتیم خونه مادرجون و باباحاجی تا برای اولین بار دختره قشنگمو ببینند. عصرش هم رفتیم خونه دایی احمد و زندایی مانی. فرداش هم برگشتیم اومدیم خونه. دختره قشنگه مامان تو خیلی خوب و مهربون بودی ولی نمیدونم چرا به غیر از خودمون وقتی یه نفره دیگه رو میدیدی غریبی میکردی و میزدی زیره گریه! الهی مامان فدای گریه کردنت بشه، آخه من طاقت دیدن گریه کردنتو ندارم خوشگل خانومی. شاید تقصیره خودمه که زیاد جایی نبردمت واسه همین غریبی میکنی. عزیزم، مامان و بابا همیشه پیش تو هستند و اجازه نمیدن که یه موقع تو اذیت بشی، پس تو هم نباید بترسی و گریه کنی دختر چشم آبیه من.

ژوانا جونم بغل پدربزگ بابایی

ژوانا بغل باباحاجی باباش

ژوانا عسل کنار دوستش تینا خوشگله

اینم چند تا از عکس های سه ماهگیت

اولین مموشی زندگیت

ژوانا جونم وقتی خوابش گرفته

ژوانا جونم وقتی خوابش میاد

عسل مامان وقتی دمرش کردم

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)