ژواناژوانا، تا این لحظه: 12 سال و 8 ماه و 27 روز سن داره

دختر کوچولوی ما

دومین مسافرت به شمال اینار به چالوس

1391/2/17 14:47
نویسنده : مامان و بابا
3,558 بازدید
اشتراک گذاری

امروز 13/2/91 هستش که با دخترم راهی مسافرت شدیم. تو ماشین که بیشتر خواب بود. ولی خب کلاً خسته شده بود. مخص.صاً که گاهی به ترافیک هم میخوردیم. اما در کل بهش خوش میگذشت.

با نگاه متعجبش مدام اطرافش رو زیره نظر داشت. هر چیزی براش جالب میومد، وقتی کنار دریا بردمش میترسید نزدیک بشه چون کلاً با آب بازی میونه خوبی نداره. هوا هم عالی بود، منظره ویلا هم بی نظیر بود. دست بابایی درد نکنه که همه کار کرد که به ما خوش بگذره.

من و دخترم و بابایی

من و دخترم و دریای زیبای شمال

من و دخترم در جنگل های دو هزار

من و دختره مهربونم

پسندها (2)

نظرات (3)

نرگسی
19 اردیبهشت 91 18:42
سلام خانومی .. ماشالله دختر نازی دارید .. خدا براتون حفظش کنه .. ایشالله که کنار هم شاد و سلامت باشید ..



ممنونم از لطفتون، ایشالله شما هم همیشه کنار کسایی که دوستشون دارین شاد و سلامت باشین
mahdi
23 اردیبهشت 91 14:43
به به عجب دختر خانمي واقعا. انشالله هميشه سالم و سلامت باشه و كنار خونوادش شاد


مرسی از لطفت مهدی جان، آرزو میکنم همه همیشه شاد و سلامت باشند

نازنین
23 اردیبهشت 91 15:00
عزیززززززززززززززززززززززززززززززززززززززززززززززززززززززززززززززززززززززززم من که تازه از این وبلاگ باخبر شدم یه روزایی خاله بزرگه بودم واسه خودم اما دیگه شاخام شکسته قربونت برم ژوانا جونم
مامان پریا که عشقش همیشه درونم بوده و هست حالا غبار زمان و ر.زگار درسته نشسته اما جاش امنه
قربون اون چشمات برم که اینقده قشنگه معنای اسمت هم که پر از معناست دوست دارم عزیز دلم که ماشالله این همه بزرگ شدی خانمم می بوسم روی ماه و زیبای تو رو خوشگلم


نازنینم روزت مبارک
باهات قهرم ، هیچ معلومه کجایی دختر!
دلم تنگه برات، برای حرفات، شعرات، شیطنت هات....
دوستت دارم، دستمو این دخمله بسته یه کمی ولی دلم باهاته شک نکن.
بوس واسه خاله نازنین، روزت مبارک نازنینم